Monday, June 4, 2007

سرآغاز

بنام خدا
زان یار دلنوازم شکریست با شکایت گرنکته دان عشقی بشنو تو این حکایت
آیین ما ایرانیان بر این است که با شیرینی و روی خوش به پیشواز مهمان برویم.منهم شیرینی را از حضرت حافظ عاریت گرفتم و قدم شما هم به روی چشم روی شاد نویسنده شادان که من باشم از آمدنتان ،به نشان روی خوشی که گفته شد.راستش بدون دست به دامن خواجه شیراز شدن آغاز کردن این راه سخت بود،وهم اینکه میترسیدم در این گوشه اینتر نت بی یار و همدم سر کنم،خدا را شکر که اینچنین نشد.راستی تنها نیستم؟هنوز نمیدانم،برای جبران همدمی چند لحظه ای حافظ و خودتان با من هم که شده باقی غزل را از دیوان خواجه بخوانید.چند هم نوشته برای آغاز راه گزیده ام که درپی خواهد آمد
همین تا بعد

1 comment:

Anonymous said...

moshtagane montazer mimanim ta dar in goushe matlabi bekhanim