Wednesday, December 2, 2009

دل بریدیم از (آی آر)و آمدیم در پناه گوگل


به نام خدا
کل قضیه ساده است مثل افتادن یک سیب روی کله نیوتون و استفاده از آن دو جمله ای معروف کشف شده چند قرن قبل از او توسط خیام جهت کشف رمز وراز سیب هبوط کرده از بالای درخت بر سر وی؛اما کاربردی نمودن این قضیه ریاضی توسط نیوتون وتغییر جهت فیزیک و شناخت جهان از همین واقعه توسط یک سیب و میراث خاک آلود خیام چندان ربطی به ما ندارد چرا که عدم ادعای خیام محرز است و همچنین ادعای هموطنان او که در چهار قرن پیش عده کمی از وجود هم وطنی به نام خیام خبر داشتند ،هم شاید چندان به جا نباشدو باز هم شاید همین باعث شده است وقتی از نتایج و دستاوردهای سیب غربی و دو جمله ای خاک آلود شرقی در دست دانشمند هوشیار غربی پس از رنسانس اعم از مایکروویو و وبلاگ و غیره وغیره و...بهره می بریم چندان سهمی در اکتشافات فردا را به عهده نگیریم,علیرغم ادعاهای یک قرن اخیر مان در این باب؛ وهم چند سال اخیر که مانند شعر فارسی که در سبک هندی به منتهای نازک خیالی و ظرافت رسید و منتهی شد به اینکه یک کسی به ضرس قاطع خراسانی بیاید و بگوید خوب که چی این همه مهمل زیباولی بی فایده و معنی؛در این ادعاها صاحب صائب ها و کلیم کاشانی های علمی و فنی شده ایم که در هر دستاورد غربی ریشه های پر جلالت ملی ما را ولو مربوط به چند هزار سال پیش اما متعلق به مرزهای فعلی می یابند و در این مرزها هم نقطه پرگار عالم هستی همین تهران پر دم ودود است و ای بسا جناب خودشان ؛ما هم یک هو مثل نیوتون یک چیزی خورد توی سرمان والبته که مال ما با مال نیوتون تفاوت دارد،و تفاوتش کاملا نه تنها به چشم دیده می شود بلکه به سمت چشم منکرش هم نشانه گرفته شده است به سبک وسیاق این روزها نشانه گرفتنی؛واین چیزی نیست جز... آنچه که ریشه در دیانت ما دارد وما کلی فرق داریم؛ با آن نصارای دزد بی همه چیز که چیز خیام را به نام خودش نشان همه عالم وآدم داد.
یعنی آنکه ما حق نیوتون را که آن اپل به سرش خورد را بجا آوردیم ومنشاء فکر بدیع مان را به منتشای او تشبیه کردیم؛ و چیزی در سطوری که گذشت برای وی کسر نگذاشتیم,هر چند که حقش است با همشیره اش ازدواج موقت کنیم سر آن کینه علمی بین الدولی که ما بین ماست هم سر قضیه دو جمله ای خیام و هم سر قضیه کودتای بیست و هشت مرداد سنه سی ودو؛باغ قلهک کوفتش هم به ما نمی رسد تازه اگر صحت داشته باشد؛واضافه بر آن باغ قلهک به نیوتون چه دخلی دارد چرا که ما نمی دانیم که این باغ سیب دارد یا نه؟هر چند که دیری است در این فکریم که چرا باغ ما سیب نداشت؟.
مقصود از این مختصر مقدمه شفاف این بود که بگوییم ؛آن دامنه (آی ی ی ی آر)اشک ما را در آورد اینقدر که تمدیدش در دستان پر صلابت دوستان هموطن داستان داشت و چندر قاز باید سر وقت در سازمان عریض و طویلی عز وصول می بخشید و مردیم آنقدر که تلیفان زدیم برای جستن آدمیزاد زبان آدمی زاد فهمی در آن اقلیم دامنه فروش و دنبال یاری گشتیم نه بی مزد و منت اما رایانه ای جماعت هم؛در این آب و خاک پنجاه هزار تومان که در زمان مرحوم فتحعلی شاه قیمت چندین پارچه آبادی بود را با این زمان که گوشت گوسفند علیرغم وفور گوسفند جماعت ،به بیست و چند هزار تومان رسیده است وتکه ای از آن ولو ..چند هزار تومانی میشود؛می سنجند و؛مردیم وپیدا نشد رایانه ای جماعتی که این کار یعنی تمدید آن دامنه (آی ی ی آی ی ی ی آر)را انجام دهد؛هر چند که کلی آشنای دراز و کوتاه رایانه ای داریم.

الانه هم زمونه جهانی شدنه قربونت برم (به عکس توجه کن ور پریده)ومن هم آینده پیش چشمانم روشن و قشنگه(دیشب خواب دیدم کاخ سفید ترشی لیته درست می کردم،تعبیرش رو خوندم نوشته به آرزوت می رسی ؛فقط چند قرن طول می کشه؛می خواستم مثل کوئیلو برم کنار رودخانه پیدرا بشینم و گریه کنم،گفتم این همه یازده دقیقه شدیم اینم روش)بنابراین...ها رسیدیم به اصل مطلب..که....
تا نوشته بعدی...
یاحق
پ.ن:هر گونه تعبیر و تفسیر نا خوشایند نتیجه افکار پلید خوانندگان است و به ما ربطی ندارد.